مفرد مؤنث غائب

ای حال نا معلوم آروم باش آروم!

راستش رو بخواین روال پیش‌رفت این روزها خیلی دردناک و نچسبه.

قبلا گفتم که اگه آدم نزدیک باشه از شدت  سر شلوغی بنرکه، موی گندیده این قضیه می‌ارزه به این‌که با وجود کلی کار، مبهم باشه و روزاش رو شبیه علامت سوالی بگذرونه که روز به روز تحلیل می‌ره


و اوه ازتاریخ و زمانی که سر ساعت صفر عاشقی عوض می‌شه و قلبت رو فرو می‌ریزه.


این روزا عجیب و نچسبه، اتفاقی که می‌تونست خیلی خوشحال کنه من رو و حتی به ذوق بیاره، تندترین عکس العمل‌ام بهش این بود که اوه خدای من نه!

این به این معنیه که هر چیزی بخواد خلوت منو بهم بزنه حتی اگه دوست داشتنی‌ترین چیز تا همین چندسال قبل باشه، الان بسیار دوست نداشتنی و سرسام آوره و حتی قابلیت این رو دارم که به خاطر این حس عذاب وجدان بگیرم..


+اون‌جایی  که فکر می‌کنی همه چی تموم شده  و بالاخره از پس‌ همه چیز براومدی، زمان زیادی نمی‌گذره و حتی نمی‌ذاره که حلاوت این موضوع توی دلت ته نشین بشه..



بزرگی

 بزرگ شدم، بدون این که بزرگ بشم...


چه بحران ترسناکی....

Designed By Erfan Powered by Bayan